سراچه اقلیم قلم

قبیله اهل دلان

سراچه اقلیم قلم

قبیله اهل دلان

تمنا

 

 

 

 

خدایا 

نمیگویم دستم را بگیر...... 

عمریست گرفته ای.... 

رهایم مکن.... 

رهایم مکن......

نظرات 8 + ارسال نظر
حسنا سه‌شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 16:43

رهایم مکن....................

نیلوفر سه‌شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 19:16

قشنگ بود.خدا در همه حال همراه ماست واین انسان است که حس نمیکند
ونحن اقرب الیه من حبل الورید
ما از رگ گردن به شما نزدیکتریم.....

أحسنت.به به
خیلی وقته این ورا نیومدی!!
خوش اومدی

مهلا سه‌شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 20:48

خدا... گاهی فقط باید وجود او را میفهمی تا آرام بگیری..

به به مهلا خانم.
خوش اومدی.
:)))

سارگل سه‌شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 22:07

خدا خیلییییییی ماهه...ماه
خدا...رهایم مکن

تازه ماه هم مخلوقه خداست.
ببین خدا چی هست واقعا.

hedie جمعه 6 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 20:49

در ساحل دریای زندگی
قدم می زدم
همه جا 2رده پا دیدم
جای پای من و خدا
به سخت ترین لحظه ها که رسیدم
فقط 1 جای پا دیدم...
گفتم:
خدایا!
مرا در سخت ترین لحظه ها
رها کردی؟...
ندا امد:
تو را در سخت ترین لحظه ها
در اغوش گرفتم...

hani یکشنبه 22 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 20:13

سلام دوستم برای عرض ادب و بازدید از وبلاگ اومدم خیلی خوب بود مخصوصا این آخری.فقط ببخشید اینقدر دیر اومدم.
موفق باشی.
یه چیزی چرا نمیره صفحه ی بعد؟؟!!

خواهش میکنم.خوش اومدى.اتفاقا منم تازه پست جدید گذاشتم.
والا نمیدونم چرا؟!

طاهره دوشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 20:25

نگران فردا نیستم.
خدای دیروز و امروزم؛فردا هم هست

hosna چهارشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 19:31

دلم از هزار راه ِ رفته ، بی تو باز گشته است…
ایوب هم اگر بود ، چشم می بست از انتظار آمدنت …

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد