سراچه اقلیم قلم

قبیله اهل دلان

سراچه اقلیم قلم

قبیله اهل دلان

؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

تشریح و توضیحش باشما.هرچه آمد به دل تنگتان با دیدن این تصویر بگیید.  

 

حقیقتی شاید نه چندان تلخ

داشتم فکر میکردم 

فکر میکردم تا کلمات به هم ریخته ذهنم را  

همچون قطعات پازلی منظم و بی نقص 

کنارهم بچینم. 

اما....اشتباه میکردم.....اشتباه... 

کلمات قطعات پازل نیستند....پازل جبر دارد.....جبر...

کلمات آزادند..آزاده آزاد..

گاه بال میشوند برای پرواز........اما من بال نمیخواهم  

سالهاست آسمان حریم حرم جتها شده است. 

من پل میخواهم.کلمات قطعه های لگو هستند. 

به هر شکلی در می آیند.و من میخواهم با آنها پلی بسازم  

نه به آن سوی رودخانه.سالها پیش که از آنجا می آمدم خودم پلها را پشت سرم خراب کردم. 

که اگر نمیکردم به خودم خیانت کرده بودم...شاید دوباره بر میگشتم 

و به صورتک های فریبنده نام انسان می نهادم... 

نه..........نه..............نه........................ 

پلی میزنم از خودم به خودم.....به تنهایی خودم... 

آنجا تنها جایی است که همه چیزش واقعی است. 

چه قدر قشنگ تنهایی هم تنهاست.

رازو نیاز....

 

 

وقتی به آسمان مینگرم دلم میخواهد به خالق این همه زیبایی بگویم :"به وسعت زیبایی آسمانت دوستت دارم." 

وقتی به کوه مینگرم دلم میخواهد به خالق این همه استواری بگویم:"به اندازه استواری کوه در مقابل موانعی که میخواهند مرا از تو بگیرند می ایستم." 

وقتی دریا را میبینم دلم میخواهد به خالق او بگویم:"....

ادامه مطلب ...

خیر مقدم

"به نام بهترین نویسنده هستی" 

سلام بر خداوندی که هم خالق قلم است و هم خالق بهترین آنجه میشود نوشت.پس از تو اذن میگیرم ای رب العالمین که من هم این خلقتت را به دست بگیرم و بنویسم از خلقت دیگرت.بنویسم از دلم..... 

اینجا یک قبیله است.قبیله ای متشکل از هر انسانی که دل تنگ است.قبیله ی آنانی که در این هیاهوی زندگی دقایقی را هم با دلشان خلوت میکنند و گوش میدهند به درد و دلش.و می یابند "حال دل خویش را"...... 

سلام.از این که چند دقیقه ای از وقتتون رو به وبلاگ من اختصاص دادید ممنونم.امیدوارم از مطالبش لذت ببرید.راستی نظر یادتون نره ها