سراچه اقلیم قلم

قبیله اهل دلان

سراچه اقلیم قلم

قبیله اهل دلان

من....

گاهی دلم میخواهد  

هرچه در ذهنم هست را بنویسم ... 

بعد رویشان را خط خطی کنم... 

بعد داد بزنم: 

آی آدمها....بیایید ببینید.. 

اینست زندگی آدمی که شما فقط خنده هایش را میبینید... 

من هم درد دارم.....

یک پست برای او...

 

 

 

خدایا یک سوالی دارم :وقتی آدمها می گویند به آخرش رسیدند‌‌ یعنی دقیقا به کجا رسیده اند؟؟؟ 

یعنی ؛«تیغ روزگار چنان شاهرگ کلام آنان را هم بریده که سکوتشان بند نمی آید؟؟؟؟؟» 

یعنی :«آنها هم گاهی دلشان میخواست طرفشان همه ی بغضشان را از توی نگاهشان  

بخواند .طرف میدانست  

 

.......

ادامه مطلب ...

معجزه عشق

نه قبول ندارم... 

هر چقدر هم بگویی قبول نمیکنم... 

ما انسانها توانمندیمان را از خدایمان به ارث برده ایم... 

خودت قضاوت کن... 

ما توانمند نیستیم؟؟؟؟ 

مایی که گاهی  

تمام دنیا را در نگاهی جمع میکنیم.......

سختءتلخ اما حقیقت...

 

 

 

 

برای همیشه مرد....

خودم کشتمش.... 

داشت زیاده روی میکرد....  

اشک میریخت اما من با بی رحمی تمام خنجر را درونش فرو بردم.....

این بار حق با من بود... 

همان بهتر که مرد... 

 قلبی را که سرشار از احساس است باید کشت...

احساساتی که سرابند.....

والا آنها روزی تو را خواهند کشت....

نه از تشنگی... 

از حس ظریفی که می گوید:تشنه ای؟؟آبی همین حوالی است...  

آی آدمها....

آدمها شعار میدهند:

اگر طعم تلخ قهر نبود آشتی شیرین نمیشد...

اگر فاصله سرد نبودگرمای  قربت  خواستاری نداشت.....

اگرتیغ  هجرت نبود   مرهم وصال را چه نیاز بود....

ولی آی آدمها.....

 مگر تمام آنها که که در دریای دوری غرق شدند به ساحل قربت رسیدند.....؟

مگر تمام آنان که روزی در سیاه چاله قهرفرو رفتند فاتح قله آغوش آشتی یکدیگر شدند....؟

مگرچراغ دل تمام هجرت دیدگان به نور وصال روشن شد....؟

آی آدمها....

بازی با کلمات آسان است اما  واقعیت زندگی را نمیتوانید ملعبه دست خویش درآورید برعکس

این شما هستید که همچون عروسک هایی بی جان به دست شرارت های دنیا کهنه و فرسوده و دور انداختنی میشوید....

آی آدمها .....

من نمیبخشمتان...

روزی که شربت زهرآلود قهرش را سر کشیدم به انتظار شیرینی بعدش ماندم.....

روزی که سردی فاصله هاتا مغز استخوانم نفوذ کرده بود دلم را خوش گرمای آتش قربتش کردم.....

روزی که تیغ هجرتش شاهرگم را میبرید به تیمار شدن با مرهم وصالش فکر میکردم.........

آی آدمها حالا من سالهاست اینجا مرده ام و دلم بی او خاک میخورد.........

کلیت قانون هایتان فقط در جزئیت خودتان اثبات میشود....